شهاب حسینی: انگار پدرم را از دست دادم | حسن فتحی: ما یک هنرمند جامع الطراف را از دست دادیم
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۱۷۰۰۱
به گزارش همشهری آنلاین، جمعی از هنرمندان سینما صبح دوشنبه ۱۳ شهریور ماه در حیاط خانه سینما (ساختمان شماره ۲) گردهم آمدند تا با یکی از فیلمبرداران مطرح سینما که دو روز قبل ناگهانی و سر صحنه فیلمبرداری دچار مشکل قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان از دنیا رفت، وداع کنند.
پورصمدی در روزهای گذشته مشغول کار در سریال شبکه نمایش خانگی ساخته حامد عنقا بود که روز شنبه دچار عارضه قلبی شد و درگذشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مراسم تشییع این هنرمند با ورود پیکرش در ساعت ۱۰:۱۵ با اجرای تورج منصوری آغاز شد که میگفت تمام طول شب نخوابیده و فکر میکرده باید چه بگوید.
او گفت: مرتضی پورصمدی الگویی بود که باید انسان بودن را با او بسنجیم. تمام ایران را چرخیده بود و من که سالهاست او را میشناسم، حق آن است که به بزرگیاو شهادت دهم. او پسر بزرگ ایران بود و فردی معتمد و سخاوتمند.
منصوری سپس از محمدرضا اصلانی برای صحبت دعوت کرد و این مستندساز با تسلیت به جامعه فرهنگی گفت: بسیاری از آثاری را که باید ساخته میشد از دست دادیم. این از دست دادن نتیجه یک نوع نادانی تمدنی ماست چون او فقط یک فیلمبردار نبود بلکه زیبایی را کشف و عرضه میکرد و با عکاسی انسانشناسی را تصویر میکرد.
او افزود: مرتضی پورصمدی جغرافیای متحرک ایران بود و ما مرد ایران را به ناگاه و نابجا از دست دادیم. باید از او مراقبت میکردیم تا دراین سن برای تامین معاش مجبور به کار نباشد. تا چه زمانی قرار است این بی فرهنگی را ادامه دهیم؟
منصوری در بخشی دیگر از مراسم گفت: برای پیکرش گریه نکنیم چون مرتضی بیش از هر چیزی به ما یاد میداد که شاد باشیم و اطراف خود را خوب ببینیم.
وی از حسن بشکوفه با اصرار دعوت کرد تا برای صحبت به جایگاه بیاید.
حسن بشکوفه: آدمهایی به این بزرگی را کم داریمحسن بشکوفه تهیهکننده سینما که سعی میکرد احساسات خود را کنترل کند، گفت: در مراسم عظیم جوانروح که من حالم خیلی بد بود آقای پوراحمد که یادشان زندهباد، برای تسلای من گفت، عظیم بدهکار زندگی نبود وسهم خود را گرفت. حالا درباره مرتضی پورصمدی هم باید همین را گفت و من خوشبختم که هم فیلم سینمایی با او کار کردم هم مستند و هم سریال. اما این کارها مهم نیستند بلکه خاطراتش مهم است و ما آدم هایی به این بزرگی را کم داریم.
وی با اشاره به اینکه هنرمندانی با این جایگاه فعالیت میکنند ولی قدرشان دانسته نمیشود بیان کرد: ما تلویزیونی هستیم و متاسفانه باید بگویم که بی خانمان هستیم. خانه سینما به ما لطف میکند که ما اینجا هستیم ولی واقعیت این است که ما از تلویزیون به سینما آمدیم.
او اضافه کرد: لغت باشرف را در تضاد با واژه بیشرف باید به حق برای مرتضی پورصمدی به کار برد و متاسفانه ما هر روز شاهد از دست رفتن عزیزان خود هستیم. اما در اینجا جای خیلیها را خالی میبینم مثل خانم بنی اعتماد که میدانم چرا نیامده است. من جای خانمهایی را که جلوی دوربین او، پدر و برادر خود را دیدند خالی میبینم و بعید میدانم بازیگری در چشمان این هنرمند جز مهربانی و صداقت دیده باشد.
رزاق کریمی: ما در جامعه به پورصمدیها خیلی احتیاج داریمسپس مرتضی رزاق کریمی در وصف مرتضی پورصمدی با اشاره به ارزشمندی آثار او در حوزه مردم شناسی و جامعه شناختی گفت: ما در جامعه به پورصمدیها خیلی احتیاج داریم و امیدوارم از او یک پرتره خوب ساخته شود تا جوانترها این هنرمند را بشناسند.
در بخشی دیگر از این مراسم، تورج منصوری اشاره کرد که مدتی است از تهران مهاجرت کرده و در مناطق مختلف دیده که مردم مرتضی پورصمدی را میشناسند. او گفت تصور کنید اگر همه آن مردم از رفتن مرتضی باخبر می شدند چه میشد.
شهاب حسینی: حس روزی را دارم که پدرم را از دست دادماو در ادامه از شهاب حسینی بازیگر که در آخرین پروژه نیز با مرتضی پورصمدی همکار بوده، دعوت کرد و این بازیگر مقابل پیکر همکارش گفت: آقای پورصمدی دقیقا یک جلوه از مهر خدا بود و هروقت سلام میگفتی و جواب میداد یا در آغوشت میگرفت، حس میکردی در آغوش خدا هستی! این مسافر ما مشتاق سفر حق است و نمیخواهم وقت بیشتری را بگیرم فقط میگویم کتاب جذاب «اجاق سرد» آقای پورصمدی را بخوانید و کسانی که میخواهند ایشان را بشناسند و یا حتی هدیه ای نفیس بدهند حتما سراغ این کتاب بروند.
وی افزود: آقای پورصمدی با رفتنش حس روزی را در من زنده کرد که پدرم را از دست دادم چون در فیلم «ساکن طبقه وسط» ایشان برای من پدری کرد و اگر نبودند فیلم تمام نمیشد.
حسن فتحی: ما یک هنرمند جامع الطراف را از دست دادیمحسن فتحی کارگردان هم در سخنانی بیان کرد: ما در اینجا بزرگان بسیاری را بدرقه کردیم اما برایم سخت بود تصور روزی که استاد را در اینجا بدرقه کنیم.
وی ادامه داد: ما یک هنرمند چند وجهی و جامعالطراف را از دست دادیم .او معلم اخلاق بود بدون آنکه از اخلاق صحبتی کند. معلم عرفان بود بدون آنکه از عرفان حرفی بزند و این تراژدی تاریخی ماست که تجربهها از نسلی به نسلی دیگر منتقل نمیشود.
عسگرپور: خیلی زمینی نبودمحمد مهدی عسگرپور رییس هیات مدیره خانه سینما نیز به عنوان یکی از آخرین سخنرانان مراسم گفت: میخواستم بگویم آقای پورصمدی آسمانی شد ولی خیلی هم زمینی نبود. او گنجینه ارزشمندی از خود به جا گذاشته که به نظرم از روح سبک و سیال ایشان بوده است و او امروز به جایگاه آرامش بخش خود میرسد.
میلاد دستیار مرتضی پورصمدی نیز در جملاتی کوتاه با اشاره به اینکه مرتضی پورصمدی را «آقاجان» صدا میزده، گفت: بزرگترین مردی که در زندگی دیدم آقاجان بود و خوشحالم که با همان میزانسنی که دوست داشت یعنی روی پا و سر صحنه از دنیا رفت.
عادل پورصمدی، فرزند این هنرمند با تسلیت به مادرش گفت: بعد از اینکه پدر آسمانی شد، دیدم تعداد خواهرها و برادرهایم خیلی بیشتر است و این باعث دلگرمی بود.
او افزود: من چند جا به پدرم حسودی کردم از جمله اینکه در ۱۰ سالگی معنای زندگی را در ویزور دوربین پیدا کرده و این برای هر کسی اتفاق نمیافتد. حیف که دیگر او را نمیبینم.
همسر مرتضی پورصمدی آخرین نفری بود که در این مراسم صحبت کرد و در جملاتی کوتاه با تشکر از حاضران گفت: شیشه مرتضی شکست، دل ما هم شکست و سوختیم.
در پایان مراسم تورج منصوری گفت: ما سینماگران ایران یعنی تمام اهل این حرفه فارغ از اینکه به چه دسته و گروهی تعلق داشته باشیم، از درگاه هستی و خداوند بزرگ آرزو میکنیم که مرتضی های دیگری را بیافریند.
در این مراسم هنرمندان و مدیرانی همچون شهاب حسینی، مهدی سلطانی، حامد عنقا، بابک کریمی ، بهزاد فراهانی، فرهاد توحیدی، سیفالله صمدیان، منوچهر شاهسواری، جمشید گرگین، عزیز ساعتی، بهرام بدخشانی، تورج منصوری، حسن فتحی، محمدمهدی عسگرپور، حبیب اسماعیلی، امیرشهاب رضویان، مهدی میامی، مرتضی رزاق کریمی، مرضیه برومند مدیر عامل خانه سینما، ستاره اسکندری، محمدمهدی طباطبایی نژاد مدیر سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی حضور داشتند.
پیکر مرتضی پورصمدی پس از مراسم بدرقه از مقابل خانه سینما به بهشت سکینه کرج منتقل شد.
بهشت سکینه در کیلومتر ۵ اتوبان کرج قزوین، کمال شهر، خیابان بهشت سکینه قرار دارد و آرامگاه پورصمدی نیز در قطعه ۳۲ ردیف ۲۶ شماره ۱۰۸ واقع شده است.
مرتضی پورصمدی ۱۱ شهریور ماه سر صحنه سریال شبکه خانگی «گناه یک فرشته» به کارگردانی حامد عنقا بوده که حالش بد میشود و متاسفانه پس از انتقال به بیمارستان با وجود تلاش پزشکان از دنیا میروند.
این مستند ساز و فیلمبردار سینما و تلویزیون ایران را شاید بیش از همه با کارهای مستندش بشناسیم، همچون «حوردورق» «نقش و نقشه برداری» و همچنین مجموعه تلویزیونی «کودکان سرزمین ایران» و....
این هنرمند متولد ۱۳۳۱ در همدان و فارغالتحصیل رشته فیلمبرداری از مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. او در سه حوزه فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی مدیر فیلمبرداری بوده و در برگزاری نمایشگاه عکس نیز دستی بر آتش داشته است.
فیلمهای سینمایی «گیلانه»، «دایره زنگی»، «اقلیما»، «هیس ! دخترها فریاد نمیزنند»، «هویت»، روایت سهگانه (اپیزود رخشان بنیاعتماد) و «یک گزارش واقعی» از جمله فیلمهایی است که او در فیلمبرداری آنها نقش داشته است.
همچنین سریالهای «مزد ترس»، «مدار صفر درجه» و «حیرانی» نیز از جمله سریالهای تلویزیونی است که تصویربرداری آنها برعهده پورصمدی بود.
او به واسطه سالهای فعالیت حرفهای، جوایز مختلفی را در حوزه فیلمبرداری به دست آورد که از آن جمله میتوان به سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری از بیست و هفتمین جشنواره فجر، جایزه بهترین فیلمبرداری از جشنوارههای رشد، کودک، سینماحقیقت و... اشاره کرد.
پورصمدی همچنین نمایشگاههای عکس خود را در سوئد، فرانسه، کانادا و... برگزار کرده بود.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران شهاب حسینی بازیگر مرتضی پورصمدی دست دادیم تورج منصوری شهاب حسینی خانه سینما حسن فتحی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۱۷۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.
به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت: از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهرههای محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس، راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن بهاین مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانهای تن بدهند؛ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند کهاین خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران، مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. بهاین اعتبار، انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری، انتخابی خطیر و دشوار است.
از سوی دیگر،همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفهای شان، بازسازی هنری رخدادها یا چهرههای تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقهای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانهها و استعارههای ایرانی، درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفههای رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفهای بازسازی و بازآفرینی می کند.
مست عشق، جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.
مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.
اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، قدرت بازیگری بازیگران ترکیهای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.
مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونههایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف، عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟
به نظر می رسد فتحی در این مقصود، با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجهای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی، ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.
این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس) و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس، خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند، به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف، به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.
علاوه بر این، زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.
البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنههایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی، خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. بهاین ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند، در خیال بیننده جای می گیرد.
«مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.
انتهای پیام